جدول جو
جدول جو

معنی صحت خانه - جستجوی لغت در جدول جو

صحت خانه(صِحْ حَ نَ / نِ)
آبخانه. در بهار عجم و آنندراج آمده است که این لفظ چنانکه از آئین اکبری معلوم است موضوع حضرت عرش آشیانی (اکبر شاه) است
لغت نامه دهخدا
صحت خانه
درمانکده بیمارستان، آبخانه دارالشفا بیمارستان
تصویری از صحت خانه
تصویر صحت خانه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
دارای خانه، مالک خانه
فرهنگ فارسی عمید
اتاقی که بازیگران و نوازندگان تئاتر برای تغییر لباس یا گریم به آنجا می رفتند، کنایه از بتخانه، بتکده
فرهنگ فارسی عمید
اداره ای که نامه های مردم را از نقطه ای به نقطۀ شهر دیگر می رساند، ادارۀ پست
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
دهی است از بخش خلیل آباد شهرستان کاشمر که 250 تن سکنه دارد. آب آن از قنات، محصول عمده اش غله، پنبه، زیره و انگور است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ حَ نَ / نِ)
آنجا که در صلاح صواب کار اندیشه و غور کنند. مجلس رایزنی و چاره اندیشی و مشاورت، مجلسی که ناصرالدین شاه قاجار در سال 1276 هجری قمری دایر کرد و ریاست آن را به اعتمادالدوله عیسی خان که از وجوه قاجار و منسوب مادری خود بود سپرد. اعضاء این مجلس عمومی تر از مجلس شورای وزراء (هیأت دولت) بودند و برخی مستوفی و ملا ونویسنده هم در جزو آنان دیده می شد، و چون فرمان چنین بود که در دیگر ولایات نظیر آن تأسیس گردد معلوم می شود که غرض شاه دایر کردن چیزی شبیه انجمنهای ایالتی و ولایتی بوده است. ولی معلوم نیست که این مجلس عملی انجام داده است یا خیر. (تاریخ اجتماعی و اداری دورۀ قاجاریه تألیف عبداﷲ مستوفی ج 1 ص 126). در جمیع ولایات برای مقاولات امور عامۀ اهالی که در سال سیزدهم از جلوس (جلوس ناصرالدین شاه) مطابق یک هزارودویست وهفتادوشش هجری به عمل آمد. (المآثر و الاّثار ص 118)
لغت نامه دهخدا
(گِ نَ / نِ)
خانه زنبورعسل:
ای صدر گبت خانه برآشفتی
با ابلهی و بیخردی جفتی.
سوزنی.
آرام کی پذیرد تا محشر
آن گبت خانه را که برآشفتی.
سوزنی.
سهل است گبت خانه برآشفتن
گبتی به خایه برنه و خوش خفتی.
سوزنی.
رجوع به گبت و کبت و گبت انگبین شود
لغت نامه دهخدا
(حِ نَ / نِ)
خانه خدا. میزبان. دیار. ابوالمثوی. رب البیت:
در آن خانه که آن شب بود رختش
به صاحب خانه بخشیدند تختش.
نظامی.
- امثال:
اگر میهمان یکی باشد صاحب خانه گاو میکشد، یا میزبان گاو میکشد، با کثرت سائلان و خواهندگان به تمام واجبات رادی و جوانمردی عمل نتوان کرد. (امثال و حکم ص 229)
لغت نامه دهخدا
(صَ نَ نَ /نِ)
بتخانه. بتکده. جای بت:
کسانی که از راه خدمتگری
کنند آن صنم خانه را چاکری.
نظامی.
رنگ هر گنبدی جداگانه
خوشتر از رنگ صد صنم خانه.
نظامی.
رجوع به صنم و صنم کده شود
لغت نامه دهخدا
(صِحْ حَ مَ / مِ)
قولی است در علم موسیقی ساختۀ نصیرالدین طوسی. (غیاث اللغات) :
صددل بیمار کرد انباز تصنیف سخن
هر صریر خامۀ تأثیر صحت نامه است.
محسن تأثیر.
و در تعریف طاهرای چهارتاری:
نوای بلبلان شرمندۀ او
بصحت نامه دلها زندۀ او.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ / نِ)
مقر سلطنت و پایتخت. (ناظم الاطباء). تختگاه. (آنندراج) :
سوی تخت خانه زمین درنوشت
به بالا شدن زآسمان برگذشت.
نظامی (از آنندراج).
رجوع به تخت و تختگاه شود
لغت نامه دهخدا
(خِ نَ / نِ)
خانه ای که از خشت بنا شده باشد:
شه در این خشت خانه خاکی
خشت نمناک شد ز غمناکی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ / نِ)
کندوی زنبور. لانۀ زنبور عسل:
آنکه از نحل خانه گیرد شهد
بزند نحلش ارچه نگزاید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
آنچه که دارای هفت حجره یاطبقه باشد، یا هفت خانه چشم. هفت پردهءچشم: (بیاکه پرده گلریز هفت خانه چشم کشیده ایم بتحریرکارگاه خیال) (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
در سال 1276 ه ق. ناصرالدین شاه قاجار مجلسی باسم مصلحت خانه دایر کرد. ریاست این مجلس را به عیسیخان اعتمادالدوله - که از وجوه قاجاریه ومنسوب مادری شاه بود - محل نمود. اعضای این مجلس عمومی تر از مجلس شورای وزراء بودند و حتی مستوفی و ملا ونویسنده هم در جزو کارمندان آن دیده میشوند و از اینکه امر داده شده است که درسایر ولایات هم نظیر آن تاسیس شود معلوم میشود که شاه میخواسته است چیزی نظیر انجمنهای ایالتی وولایتی دایر کند ولی هیچ معلوم نیست که این مجلس کاری کرده باشد زیرا در آینده دیگر حتی اسم رآنرا هم نمی شنویم: تشکیل مصلحت خانه (در زمان ناصر الدین شاه) در جمیع ولایات برای مقاولات امور عامه اهالی که در سال سیزدهم از جلوس مطابق یکهزار و دویست و هفتاد و شش هجری بعمل آمد
فرهنگ لغت هوشیار
خانه زنبور عسل: آرام کی پذیرد تا محشر آن گبت خانه را که بر آشفتی ک (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کبت خانه
تصویر کبت خانه
نه زنبور عسل شان: (آرام کی پذیرد تا محشر این کبت خانه را که بر آشفتی ک) (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صنم خانه
تصویر صنم خانه
صنم کده: بتکده شمنخانه بتکده بتخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدا خانه
تصویر صدا خانه
محلی که در آن صدا را ضبط و حفظ کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحت نامه
تصویر صحت نامه
گواهی تندرستی، راست نامه زبانزدی در خنیا
فرهنگ لغت هوشیار
مانپد خانه خدا کد خدا ابتگن دیور میزبان مالک خانه خانه خدا، میزبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صال خانه
تصویر صال خانه
کشتار گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پست خانه
تصویر پست خانه
فرانسوی پارسی پیک خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخت خانه
تصویر تخت خانه
مقر سلطنت پایتخت
فرهنگ لغت هوشیار
کبت خانه کندو لانه زنبورعسل کندوی زنبور: آنکه ازنحل خانه گیردشهد بزندنحلش ارچه نگزاید. (خاقانی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب خانه
تصویر صاحب خانه
((~. نِ))
مالک خانه، میزبان
فرهنگ فارسی معین
((~. نِ))
اداره ای که به دریافت و ارسال نامه ها و بسته ها و امانات پستی مردم اشتغال دارد
فرهنگ فارسی معین
خانه خدا، مالک، موجر، میزبان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
جنده خانه، فاحشه خانه، عشرتکده، لانه فساد، نجیب خانه، قحبه خانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صاحبخانه بودن: کامیابی که از دسترنج خودتان حاصل خواهد شد اگر با مفسد صحبت داشت، دلیل بر فساد کار او است. لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
حیاط خلوت
فرهنگ گویش مازندرانی
اتاق بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی